روژانروژان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

ماجراهای آبجی، داداشی

فرشته های زندگی ام دوستتان دارم از صمیم قلب و با تمام وجود

بارون

1390/8/6 22:45
نویسنده : مامانی
182 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دخملی دلش می خواست بره بیرون از خونه اما نمی شه داره بارون میاد چه جور.تعجب

دخملی غر میزنه ولی آخه مامانم هوا سرده.گریهگریهگریهگریهگریه

یخ میکنی مریض می شی ها مامان.مشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفن

میشی مثل بابایی که مریضه.خمیازهزبان

بابایی دو روزه مریضه نمیتونه بغلت کنه.ناراحتناراحتناراحتناراحتناراحت

حالا هم که از دستت فرار کرده رفته خونه مامانش.ابلهابلهابلهابلهابله

مامانی غر نزن گلم هوا سرده.مشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفنمشغول تلفن

شما که امروز مهمون داری مامان.

امروز سما سادات مهمونته. برو با مهمونت بازی کن مامانی. برو مامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ریحانا
6 آبان 90 23:06
دخملیت 8 روز از دخملی من بزرگتره خدا حفظش کنه