پسته یا قورت
مسافرت مشهد خیلی خوب بود. خوش گذشت.
خاطرات خوبی رو داشتیم تو اون سه روز مسافرت و لی بامزه ترینشون ماجرای قورت و پسته بود.
عمه حمده تصمیم گرفته بود به دخملی یاد بده اول یک لغمه که تو دهنش هست رو قورت بده و بعد لقمه بعدی رو بزاره تو دهنش.
برای این آموزش از پسته استفاده کرد.
عمه پسته هارو می شکست و میذاشت تو تو دهن دخمل و بعد پسته بعدی رو می گرفت دستش می گفت قورت بده تا دوباره پسته بدم.
عمه: قورت دادی؟
دخمل: قور؟
عمه: بله قورت. قورت بده. آفرین.
این مکالمه ای بود که یک ساعتی عمه و روژان رو مشغول کرده بود.
بعد از اون دخملی هروقت پسته می بینه میگه: قور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی